عمود 1400
«بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم»
قَدَم قَدَم، با یه عَلَم
انشاءالله اربعین میآم سمت حرم
اگر دوست دارید حال و هوای پیادهروی اربعین را درک کنید و یا دوست دارید خاطرات خوش پیادهروی اربعین سالهای گذشته برایتان مرور شود، خواندن این کتاب را از دست ندهید.
«عمود 1400» روایت ساده و دلنشین علیاکبر والایی نویسنده کتاب از سفرش به کربلا و پیادهروی اربعین است. سفری که خیلی ناگهانی شروع میشود.
در این کتاب جزئیات سفر، مشکلات، زیباییها، عزاداریها و حتی کوچه پسکوچههای شهر کربلا توصیف شده و انسان را به خوبی با خود همراه میکند.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«در دو سوی مسیر، موکبها تنگ در کنار هم، صف کشیدهاند برای پذیرایی از زائران امام شهید کربلا. تو گویی مسابقهای و رقابتی در پذیرایی از زائران امام شهید کربلا در کار است. در نوع غذا تنوعی درخور دیده میشود.
میان راه قدمبهقدم، موکبداران کودک، نوجوان، جوان و سالخورده ایستادهاند و مانند نقارهخوانهای حرم، به صدایی آهنگین و موزون، جمعیت زائر را به پذیرایی دعوت میکنند.
فریادهای دَرهَم خوشامدگویی «ترحبنیترحبنی، ترحبنیزائر»،« اهلاًوسهلاً»،«مرحبازائر» و… از همه سو بر فضا طنین انداخته است. چهرهها همه آراسته به مِهر است و حکایت از دلدادگی به حسین (علیهالسلام) دارد. فضا عطرآگین از معنویتی دور از انتظار است. تو گویی ملائک در ایام اربعین حسین (علیهالسلام) به این نقطه از زمین فرود آمدهاند و در کار پذیرایی از زائران حسین شهید (علیهالسلام) هستند.»
با اینکه کتاب ساده نگاشته شده و به جزئیات خیلی توجه شده اما من دوست داشتم ولی آنجایی که نویسنده بدون اجازهی هتلدار از حمام هتل استفاده میکند فکرم را مشغول کرده؛ یعنی صاحب هتل از حقش میگذرد؟
چرا نویسنده به این فکر نکرده که ممکن است حقالناس به گردنش بماند؟
خب او خیلی راحت میتوانست رضایت صاحب هتل را جلب کند!
نمیدانم؛ جوابش را باید اهل فن بدهند.